زمان جاری : دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 - 10:12 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


سلام مهمان گرامي؛
مهمان گرامي، براي مشاهده تالار با امکانات کامل ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد


آیا میدانید؟ ایا میدانید :






تعداد بازدید 100
نویسنده پیام
sareh آفلاین

عضو محبوب

ارسال‌ها : 308
عضویت: 23 /8 /1391
محل زندگی: neverland
سن: 19
تشکرها : 177
تشکر شده : 158
william blake3
TIGER, tiger, burning bright

In the forests of the night,

What immortal hand or eye

Could frame thy fearful symmetry?



In what distant deeps or skies  

Burnt the fire of thine eyes?

On what wings dare he aspire?

What the hand dare seize the fire?



And what shoulder and what art

Could twist the sinews of thy heart?  

And when thy heart began to beat,

What dread hand and what dread feet?



What the hammer? what the chain?

In what furnace was thy brain?

What the anvil? What dread grasp  

Dare its deadly terrors clasp?



When the stars threw down their spears,

And water'd heaven with their tears,

Did He smile His work to see?

Did He who made the lamb make thee?  



Tiger, tiger, burning bright

In the forests of the night,

What immortal hand or eye

Dare frame thy fearful symmetry?










ببر 

ببر همچون شعله ای پر نور، 

می درخشی باز هم در عمق جنگل های تار شب. 

خود کدامین دست یا چشمان جاویدت پدید آورد؟ 

با چنین تصویر وحشت زا 

همچو برقی در میان چشم های بی قرار شب؟ 



در کدامین سرزمین یا آسمان دور 

شعله خورشید چشمانت درخشان شد؟ 

با کدامین بالها آنجا توان رفتن؟ 

با کدامین دستها تسخیر آن شعله شود ممکن؟ 



خود کدامین دست یا بازو؟ 

با چه فنی با چه تدبیری؟ 

تار و پود قالی قلب تو را می بافت؟ 

در چنان وضعی که قلب پر توانت 

ناگهان آهنگ طغیان یافت 

زندگی در سینه گرم تو جاری شد، 

قلب پر جوش تو ضربان یافت، 

خود کدامین دست یا بازوی پر هیبت؟ 

ماند و کار خویش کامل کرد، 

شاهکاری چون تو حاصل کرد. 



با کدامین پتک یا زنجیر؟ 

در کدامین کوره مغزت را پدید آورد؟ 

با چه سندانی ؟ 

با کدام ابزار؟ 

می توان ببری پدید آورد، 

ترس های سخت مهلک را تحمل کرد؟ 



آن زمان، 

چون اختران تابناک آسمان سرنیزه هاشان را روان کردند. 

جویها و رودهای پاک جنت را، 

با بلور اشکهای خود جوان کردند، 

آن که خورشید نگاهت را پدید آورد، 

دیدنت لبخند بر لبهای پر مهرش نشاند آیا؟ 

آن که خشم جاودانت را پدید آورد، 

خود هم او خون در رگان بره ای کوچک دواند آیا؟ 



ببر همچون شعله ای پر نور 

می درخشی باز هم در عمق جنگل های تار شب. 

خود کدامین دست یا چشمان جاویدت پدید آورد؟ 

با چنین تصویر وحشت زا 


همچو برقی در میان چشم های بی قرار شب؟








امضای کاربر : خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود... 
                       تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد...
                           تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می ماند...
                               وقتی همه پشت کردند، آغوش می گشاید... 
                                    وقتی همه تنهایت گذاشتند ، محرمت می شود...
یکشنبه 16 تیر 1392 - 23:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2دوست از sareh تشکر کرده است: amir & shakiba &



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | william blake3 | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS